آیا امروز مسئله ای حاد تر از حمله شیمیایی به مدارس دخترانه کشور وجود دارد؟ آیا اهمیت این موضوع ناچیز هست؟ پس چرادر فضای مجازی این قدر کم در باره آن می نویسید؟
اشتراک و ارسال مطلب به:
فیس بوک تویتر گوگل
آیا امروز مسئله ای حاد تر از حمله شیمیایی به مدارس دخترانه کشور وجود دارد؟ آیا اهمیت این موضوع ناچیز هست؟ پس چرادر فضای مجازی این قدر کم در باره آن می نویسید؟
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
چندین سال پیش دو آفا که در محیط کار به نوعی رقیب کاری بودند (یا دست کم این طور باور داشتند که رقیب همدیگرند)هرکدام جداگانه دستیاری برای خود معرفی کردند. دستیار ها هر دو زنان جوانی بودند. این دو آقا هر دو جداگانه در تعریف از سجایای اخلاقی دستیاران خود می گفتند: «با این که جوان هستند خیلی پخته اند.» تا این کلمه پخته را شنیدم موهای تنم سیخ وایستاد! قشنگ فهمیدم این دو زن جوان چه گفته اند که آن آقایان میانسال به این نتیجه رسیده اند که دستیارانشان پخته اند! برایم مثل روز روشن بود که با آب-زیر-کاهی برای این که جای خود را محکم کنند خیلی زیر پوستی دست گذاشته اند روی حس خودخواهی اون دو آقا و در گوششان خوانده اند که از رقیب بسی والاتر هستند. با ارضای خودخواهی این دو آقا در نظر آنها پخته شناخته شده اند. پیش بینی کردم که حس رقابت این دو مرد به زودی به جاهای باریکی می کشد. متاسفانه پیش بینی ام درست از اب در آمد. مرتب این دو مرد توسط آن دو زن «پخته»، علیه هم تحریک می شدند و به جان هم می افتادند. زنها هم پاشون را روی پاشون می انداختند و الکی تشویق می شدند بی آن که به عنوان دستیار زحمتی کشیده باشند.
روزی به یکی از اون آقاها که بااو نسبتا صمیمی بودم صریح گفتم که وقتی شما آقایان می گویید زنی پخته است منظور چیست. ظاهرا گوشی دستش اومد چه کلاهی سرش رفته!
اشتراک و ارسال مطلب به:
منظورم آزارجنسی است. تاکید هم می نمایم تنها در موردپیشگیری صحبت می کنم. اگر خدای ناکرده اتفاق بیافتد من نمی دانم چی می شود در محیط ایران کرد؟! شناختی که من از پیشکسوتان و رئیس روسای کل در این مملکت دارم به من می گوید اگر خدای ناکرده چنین اتفاقی بیافتد و شکایت به آنها برده شود حتی اگر به ظاهر از قربانی دلجویی کنند و به درددل او گوش کنند پس فردا خواهید دید اون فرد آزارگر ازدست همان رئیس کل جایزه و پست می گیرد و محبوب و رفیق گرمابه و گلستان پیشکسوتان هم می شود. در واقع بعد از آن آزارگری و اثبات آن، آقایان بزرگان به او خواهند گفت «ولکام تو دِ کلاب».
اگر هم دیدید یکی از این پیشکسوت ها خیلی دم از اخلاق می زنه خیال نکنید به این مسایل حساس هست. نه بابا! منظور پیشکسوتان از اخلاق میزان خم شدن مردم در مقابلشان جهت ادای احترام به آنهاست. هر کی تملق شان را بگه از منظر آنها اخلاقش خوب هست ولو این که به ده ها دختر و پسر آزار جنسی رسانده باشه یا دستش کج باشه و دزدی کرده باشه. ببینندهم یکی از این مسایل خیلی ناراحت هست و بی تابی می کنه نصیحتش می کنند که مثل من پخته باشید و صبر و طمانینه نشان دهید. اگر خدای ناکرده یکی چیزی بگه که به تریج قبای این بزرگان بر بخوره اون وقت باید ببینید چه صبر و طمانینه ای نشان می دهند!
پس جوان ترها -اعم بر دختر و پسر – بهتر هست که خودشان آگاه شوند و خود از خود محافظت کنند و خود را در معرض آزار جنسی قرار ندهند. راه هایی هست که بتوان از خود محافظت کرد و رفتاری داشت که کار به آنجاها نرسد. من در این مورد دارم صحبت می کنم. منظورم هم مکان های اداری و دانشگاهی است. در این مکان ها ریپیست حرفه ای کمتر پیدا می شود . در نتیجه من قرار نیست دفاع رزمی و نظایر آن به شما بگویم. اون آموزش ها برای محلات خطرناک هست نه برای محل کار آن هم در اداراتی که فقط افراد به اصطلاح محترم در آن رفت و آمد دارد. منتهی برخی از همین افراد به اصطلاح محترم هم به شیوه های خود آزارگر جنسی هستند. مخاطب من اینجا هم دختران هستند هم پسران چرا که پسران هم مانند دختران می توانند قربانی آزارگران جنسی باشند.
اولین قدم این هست که سعی کنیم افرادی که ممکن هست رفتار جنسی نامناسب از آنها سر زند به محیط راه ندهیم. برخی از تیپ ها محتملترند د که آزارگر باشند. این تیپ ها را در زیر تشریح می نمایم. اما قبل از آن تاکید می کنم که مردان مجرد -اتفاقا بر عکس تصور عموم- جزو کم آزارترین ها و نجیب ترین ها و شریف ترین ها هستند. بیخودی جامعه در مقابل آنها گارد می گیرد. همین طور مردان خوش تیپ! مردها معمولا از حضور مردی خوش تیپ در همسایگی حس خطر می کنند. ولی در واقعیت، مردان خوش تیپ کمتر آزار جنسی می رسانند به این علت ساده که نیازی ندارند. کسانی که برایشان چراغ سبز نشان می دهند کم نیستند درنتیجه نیازی ندارند بیافتد دنبال یک نفر و او را بیازارند. اگر این کار را بکنند بیشتر برای مناسبات قدرت هست نه به دلیل خوش تیپی. یوسف های زمانه را در چاه نیاندازید. از اونها آزاری نمی رسد.
و اما تیپ هایی که بیشتر احتمال دارد که آزار گر باشد:
۱- مردان پرمدعا در آستانه پیری. ظاهرا برای این که به خود ثابت کنند هنوز جوانند اشتهای سیری ناپذیری به آزارگری جنسی دارند. در بین استادان دانشگاه و پزشکان از این طیف بسیارند. اگر به ناتوانی یا کم توانی جنسی برسند بیشتر به آزارگری جنسی می پردازند تا خود را از تک و تا نیاندازند. در مجموع ازار گری اینها نه از روی میل جنسی بلکه از روی تثبیت مناسبات قدرت هست. می خواهند به همه -از جمله خود- نشان دهند که هنوز همان شیرنری هستند که صبح در چهار گوشه قلمروش پی پی می کند تا محدوده آن را مشخص سازد و شیر نر دیگری به آن وارد نشود. آزار گری جنسی آنها در محدوده قلمروشان هم نمایش همین قدرت هست.
۲- مردانی که از برخی مدارس خاص تهران که معروف به مدارس درسخوان ها هستند فارغ التحصیل شده اند. اینها در زمان نوجوانی شیطنت مخصوص آن دوران را نکرده اند و از نظر جنسی خیلی ناپخته اند. بعد که در محل کار به پست و مقامی می رسند از آن سو استفاده می کنند و شیطنت هایی که در نوجوانی می بایست می کردند -نه به طور معصومانه نوجوانانه بلکه به صورت کثیف رذیلانه- در محیط کار انجام می دهند. آن هم ناشیانه.
تاکید می کنم که منظورم از مدارس خاص تهران علامه حلی نیست. اتفاقا دانش آموزان علامه حلی شیطنت هایشان را به موقع انجام می دهند و برای میانسالی و پیری نگه نمی دارند. دست کم در این مورد فارغ التحصیلان سمپاد ناپخته نیستند. عموما از همان دوران راهنمایی تجربه پل و کانال زدن به مدرسه سمپاد جنس مخالف شهر یا محله خود را که دارند!
۳- مردانی که خیلی ادعای بذله گویی و اجتماعی بودن دارند اما در واقع بذله گو و اجتماعی نیستند. بعد از یکی دو بار دل آدم را می زنند. بذله گویی در واقع یک هنر هست. استعداد و تیزهوشی و معلوماتی می طلبد که همگان ندارند. اجتماعی بودن هم همین طور. اونهایی که فقط ادعای این هنرها را دارند اما به واقع فاقد آن هستند برای جبران ضعف به سمت آزارگری تمایل دارند. اگر دیدید شخصی خیلی در این زمینه ها ادعا دارد اما در عمل حال شما را به هم می زند احتمال بدهید که اگر فرصتی بیابد به سمت آزارگری جنسی هم می رود.
۴- مردانی که بچه-ننه و دست و پا چلفتی اند. ممکن هست آن قدر بچه ننه باشد که در سن بالای ۲۲ سالگی هم با مادرش این ور و اون ور رود و شما خیال کنید که این «پوری فشفشو» آخرین کسی است که دنبال این کارها می رود. منتهی در عمل همین ها برای این که خود را ثابت کنند دنبال آزارگری جنسی می روند. معمولا در لوای یک «نمکدون» از تیپ قبلی که گفتم. اولش مفتون اون فرد بی مزه ای که ادعای بانمکی می کند می شوند. بعد آن مرد پرمدعا ادعا می کند که می خواهد از این پوری فشفشو یک مرد بسازد. بعدش هم آلوده و فاسدش می کند. گاهی هم دخترها دلشان برای او می سوزد و می خواهند برایش مادری کنند. بعدش گرفتار آزارگری اش می شوند.
این ها تیپ هایی هستند که بهتر هست به آنها شک کرد و تا حد ممکن از محیط دور ساخت تا مایه دردسر نشوند. مخصوصا پوری فشفشویی را که مادرش او را در سن بالای ۲۲ سالگی با خود این ور و اون ور می برد و تا زنی می بیند سفارش می کند که مراقب پسر من باشید. این پسر اگر هم آزار گر جنسی نشود به انواع واقسام دیگر وبال گردن شما خواهد شد. آخر سر هم به جای تشکر مادر و پسر زهر خود را می ریزند!
در محیط های کاری -به خصوص دانشگاهی- مردها تکنیک های مختلفی برای شروع آزار گری به کار می برند. تا یکی از این نشانه ها را دیدید فاصله را زیاد کنید. نگران تبعات هم نباشید. اگر وقتی شروع می کند او را با یک اخم دور کنید تبعات منفی اش برای شما خیلی کمتر خواهد بود تا این که شروع کند و شما در نیمه راه بر سر او داد بزنید. در مورد اول فقط می رود می گوید فلانی مغرور و نچسب هست. در مورد دوم می گوید دیوانه هست و توهم دارد که همه به او نظر دارند. مردهای دیگر هم می ترسند که مبادا شما به آنها هم تهمت بزنید و عملا با او همدستی می کنند. بهتر هست به بداخلاقی توسط او متهم شوید تا دیوانگی. اگر به بداخلاقی متهم باشید بقیه خیلی از شما نمی ترسند. باز با شما سلام علیک می کنند بعدش هم می فهمند که او بیخود می گفته.
اما اتهامات سنگین تر نظیر این که «این زن می خواهد با کولی بازی توجه جلب کند» به این آسانی زدوده نمی شود. بنابراین همان اول که دیدید پایش را از گلیمش بیشتر دراز کرد یک دیوار نامرئی بکشید. با اخم کردن. با نخندیدن به جوک ها. با ترک کردن معرکه ای که در اداره گرفته و خوشمزگی می کند و نظایر آن. بدش خواهد آمد و علیه شما خواهد زد. اما در این مرحله، آسیب های ناشی از سمپاشی های او خیلی به شما ضربه نمی زند. اگر پیشتر برود و مجبور شوید جلوی او را با حرکاتی شدید تر بگیرید اون وقت او هم ضربه شدیدتری می زند.
برخی تکنیک ها ی طرف مقابل وقتی که دیوار نامرئی را کشیدید این ها خواهند بود:
۱) تو جای دختر من هستی! من جای پدر تو هستم.
(حرف مفت هست. بدترین ضربه از سوی مردانی می آید که ادعا می کنند مثل دخترشان یا پسرشان ما را دوست دارند. در مسایل مالی هم چنین هست. وقتی این جمله را در یک معامله می شنوید به احتمال قریب به یقین قصد او کلاه گذاشتن بر سر شماست.)
۲) امل نباش این مسایل در کشورهای پیشرفته حل شده است.
این هم از آن شگردهاست که هم در ایران برخی از آن سواستفاده می کنند و هم ایرانیان مقیم خارج و سایر مسلمانان و هندوان مقیم خارج اعم بر مهاجران از بنگلادش تا شمال آفریقا . چیزی که در غرب حل شده است این هست که این زن هست که در روابط حد و حدود را تعیین خواهد کرد! به قول خودشان No means no
یک مرد غربی اگر اندکی حس کنه رفتارش باعث شده که خانمی از صمیمیت خارج از حد معذب بشه بلافاصله معذرت می خواد. مدیترانه ای ها (ایتالیایی اسپانیایی فرانسوی) شاید یک کمی شوخی بکنند که تلطیف بشه. اما اروپاییان شمالی اصلا می ترسند که قدمی بردارند که خانمی حس کنه که او پایش را ازگلیمش درازتر کرده. اگر در غرب یک خانمی شکایت کند که فلان مرد به او لکچر داده که این مسایل در غرب حل شده است تقریبا می توانید مطمئن باشید ان مرد اروپایی یا از آمریکای شمالی نبوده. یا ایرانی بوده یا بنگلادشی یا الجزایری یا هندی یا ....
۳) معمولا حس آدم به آدم دروغ نمی گه. اگر فکر می کنید فلان مرد داره پایش را از گلیمش دراز تر می ذاره معمولا این فکر درست هست. اختلاف فرهنگی و این جور چیزها هم نیست! حس آدم اختلاف فرهنگی را هم متوجه می شه! به خاطر یک حس نمی شه به کسی تهمت زد. پس شما هم این حس تان را با کسی در میان نگذارید. چون از شما شاهد و سند خواهند خواست که ندارید! بعدش شما را متهم به بدبینی یا حتی روانی بودن می کنند. حس تان را برای خودتان نگاه دارید ولی سرکوب نکنید. معمولا حس درست هست. منتهی شما قرار نیست منفعل باشید تا کار به جاهای باریک بکشد و شاهد و سند به وجود آید. شما هم سیگنال هایی بدهید که او پایش را در مقابل شما از گلیمش درازتر نکند. با اخم کردن. با پشت کردن. با دور شدن. با وعده ندادن و نظایر آن. همان طور که به خاطر یک حس کسی را پای میز محاکمه نمی کشانند، به خاطر این قبیل واکنش های شما هم شما را توبیخ جدی نخواهند کرد. پس از آن دریغ نکنید تا خود را محافظت کنید.
اگر تا اینجا خوانده اید می دانم سئوال تان چیست. می پرسید: « با مردان آزارگر در محل کار فهمیدیم چه کنیم که پیشروی نکنند. امابا زنان پا به سن گذاشته در محل کار که -با ادعای جای مادر بودن- رگ خواب آن مردان را به دست می آورند و آن مردان را به جان ما می اندازند چه کنیم؟!» والله برای این سئوال من جوابی ندارم! اصلا نمی فهمم این مردان در این پیرزنان چه می بینند که این طوری عقل و هوش و قوه تشخیص خود را می بازند و در خدمت آنها پاچه این و اون را در محل کار می گیرند!؟ تمام تئوری های مادربزرگان ما را در مورد روانشناسی مردان (شکم و ....) زیر سئوال برده اند! روانشناسی مدرن نمی دانم برایش جوابی دارد یا نه!
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
اشتراک و ارسال مطلب به:
یکی از معضلات حاد و جدی در حوزه زنان، ازدواج زودهنگام دختران (زیر در ۱۵ سال) هست. این معضل در برخی از روستاهای ایران -از جمله چند روستا در آذربایجان شرقی - وجود داره.
اشتراک و ارسال مطلب به:
در هفته های اخیر مردم ایران از اقوام گوناگون، مناطق متنوع، زن و مرد، فقیر و غنی اتحاد و همدلی چشمگیری از خود نشان می دهند. ظاهرا یک عده که منافع خود را از این همدلی و همبستگی در خطر می بینند به تکاپو افتاده اند که این همدلی و همبستگی را از بین ببرند. به زعم خود پاشنه آشیل راهم یافته اند: ضعیف ترین حلقه این زنجیر همبستگی. زنان ستمدیده بلوچ. به زعم خودشان اگر به رخ بکشند که بر این زنان ستم مضاعف روا داشته می شود ما را از ادامه این همدلی منصرف می کنند.
مسئله ستم مضاعف موضوع تازه ای نیست که این افراد گمان می کنند ما از آن ناآگاهیم و به علت این ناآگاهی به این درجه از همدلی رسیده ایم. اگر در زمینه مطالعات زنان و مباحثی از این دست ااندک مطالعه ای داشته باشید می دانید که مسایل قومی و زبانی و مذهبی و مسئله حقوق زن در هم تنیده اند. برای همین هست که فعالان عرصه حقوق زن و حقوق اقوام همکاری تنگاتنگی دارند. فعالان حقوق زن در تهران هم از دیرباز به این نکته اشراف داشتند و از همان ۲۵-۳۰ سال پیش که من نوشته هایشان را می خوانم به درستی می دانستند که از رویکرد قیم مآبانه مرکز گرا در توانمند سازی زنان تحت ستم استان های مختلف باید حذر کرد. به جای نگرش قیم مآبانه مرکز گرا سعی در ایجاد شبکه ای از فعالان محلی نموده اند. نتیجه اش در بطن حاکمیت ما این شده که از دو سو به فعالان حقوق زن انگ زده شده و جلوی فعالیت شان گرفته شده. هزینه سنگین پرداخته اند اما پای این آرمان ایستاده اند.
در مسئله حقوق زنان علاوه بر فرهنگ قومی و محلی وزبانی و مذهبی فاکتور های دیگری هم موضوعیت دارند: ۱-قانون و مسایل حقوقی ۲-سواد آموزی ۳- اقتصاد محلی ۴ مسایل محیط زیستی و اقلیمی. همه اینها در هم تنیده اند. مسایل حقوق زنان مناطق مختلف از جمله بلوچستان را نمی توان در خلا حل کرد. نمی توان هم از مرکز به صورت دستوری حل کرد. با شعار هم نمی توان حل کرد. اما در همه این زمینه ها ما کارشناس و فعال و افراد آگاه داریم. اگر آزادی باشد می توانند آزادانه شبکه هایشان را ایجاد کنند و برای حل معضلات تلاش کنند. اگر آزادی لازم را داشته باشند ظرف ۵-۱۰ سال مشکل ازدواج زودهنگام دختران در روستاهای آذربایجان و اردبیل و ظرف ۱۵-۲۰ مشکلات عدیده زنان بلوچ را به دست توانمند خودشان و نخبگان محلی و با همکاری و همفکری همتایان و یاران از سراسرکشور حل می شود. شما آزادی فعالان مدنی را تضمین کنید و به آنها انگ های خانمانسوز و تهمت های ویرانگر نزنید، اونها خودشان این مسایل را حل می کنند.
اشتراک و ارسال مطلب به:
نادیای عزیز در ادامه صحبت من نظرات خود را در مورد گشت ارشاد بازگو کردند. می توانید با مراجعه به لینک زید نظرات ایشان را بخوانید اما در یک مورد سئوالی مطرح نموده بودند که من می خواهم به آن بپردازم.
اشتراک و ارسال مطلب به: